- این طرف
- این جانب این سو. یا این طرف آن طرف. اینجا و آنجا
معنی این طرف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اینگونه
دشت میشان از جای ها
این جور چنین اینچنین. یا که این طورخ در موردی گویند که خبر یا مطلبی بر خلاف رضا شنیده باشند
این بار این دفعه این بار
این جهانی دنیوی مقابل آن سری، ظاهری عرضی
((طُ))
فرهنگ فارسی معین
چنین، اینچنین
که این طور: در موردی گویند که خبر یا مطالبی برخلاف رضا و میل شنیده باشند
که این طور: در موردی گویند که خبر یا مطالبی برخلاف رضا و میل شنیده باشند
بی سویه
از سوی از جانب. توضیح زم اضافه است. یا از طرف دیگر. از سوی دیگر، بدیگر سخن بعبارت دیگر
کسی که جانبداری از کسی نکند
این طرف این جانب
این دنیا این جهان عالم مادی مقابل آن سر
آنکه از دیگری جانب داری نکند، در علوم سیاسی دولتی که در کشمکش های سیاسی و جنگ ها جانب دولت دیگر را نگیرد
یک سوی یک زی یک سو یک جانب ازسویی ازجانبی: یک طرف دستبرد مالیه یک طرف گیر و دار نظمیه. (بهار)
((طَ رَ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که تعصب ندارد، دولتی که در سیاست های جهانی داخل دسته بندی ها نشود و جانب بعضی دولت ها را نگیرد
Evenhanded, Impartial, Impersonal, Neutral, Unbiased
беспристрастный , безличный , нейтральный
unparteiisch, unpersönlich, neutral
безсторонній , неупереджений , безособовий , нейтральний
bezstronny, bezosobowy, neutralny
公正的 , 非个人的 , 中立的
imparcial, impessoal, neutro
imparziale, impersonale, neutro
imparcial, impersonal, neutral
impartial, impersonnel, neutre
onpartijdig, onpersoonlijk, neutraal
ยุติธรรม , เป็นกลาง , ไม่มีบุคลิก , เป็นกลาง , ไร้ความลำเอียง
tidak memihak, impersonal, netral
عادلٌ , غير شخصيٍّ , محايدٌ , غير منحازٍ
निष्पक्ष , निष्पक्ष , निराकार , तटस्थ , निष्पक्ष
הוגן , הֲגוּנִי , לא אישי , נוֹטֵרָלִי , בלתי משוחד
公正な , 公平な , 非人格的 , 中立の , 偏らない
공정한 , 비인격적인 , 중립적인 , 편향되지 않은
tarafsız, kişisel olmayan
isiyo na upendeleo, asiye na upande, isiyohusiana na mtu, neutral, isiyopendelea