این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری: هر ذلیلی که حق عزیز کند آن عزیزیش این سری منگر. خاقانی. ، تباه و ضایع نمودن کرم چیزی را. (آنندراج). بید زدن و بید خوردن و ضایع شدن از بیدخوردگی. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (از آنندراج) ، پریشان نمودن. (از آنندراج) ، بخشم درآوردن، آزردن، زخم کردن و مجروح نمودن، شکافته شدن. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری: هر ذلیلی که حق عزیز کند آن عزیزیش این سری منگر. خاقانی. ، تباه و ضایع نمودن کرم چیزی را. (آنندراج). بید زدن و بید خوردن و ضایع شدن از بیدخوردگی. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (از آنندراج) ، پریشان نمودن. (از آنندراج) ، بخشم درآوردن، آزردن، زخم کردن و مجروح نمودن، شکافته شدن. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
محمد بن سعید قیروانی. یکی از فحول شعرای اندلس. او را با ابن رشیق شاعر مهاجات و مشاجره بوده است. از اوست: کتاب ابکارالافکار در ادب، منظوم و منثور و بعض کتب دیگر
محمد بن سعید قیروانی. یکی از فحول شعرای اندلس. او را با ابن رشیق شاعر مهاجات و مشاجره بوده است. از اوست: کتاب ابکارالافکار در ادب، منظوم و منثور و بعض کتب دیگر
قبیله ای از قبایل عرب خوزستان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 92). از عشایر عرب خوزستان، مشتمل بر 2500 خانوار است که در بخش بستان از شهردشت زندگی میکنند. ناحیۀ دشت میشان تا تیرماه 1314 هجری شمسی بنام این طایفه بنی طرف خوانده شد و در آن تاریخ فرهنگستان ایران نام دشت میشان بر آن نهاد. (دایره المعارف فارسی). رجوع به فرهنگ فارسی معین و دشت میشان شود
قبیله ای از قبایل عرب خوزستان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 92). از عشایر عرب خوزستان، مشتمل بر 2500 خانوار است که در بخش بستان از شهردشت زندگی میکنند. ناحیۀ دشت میشان تا تیرماه 1314 هجری شمسی بنام این طایفه بنی طرف خوانده شد و در آن تاریخ فرهنگستان ایران نام دشت میشان بر آن نهاد. (دایره المعارف فارسی). رجوع به فرهنگ فارسی معین و دشت میشان شود